در گوشهوکنار کوهستانهای غرب ایران، جایی که بادهای کوهسار در لابهلای شاخهها نجوا میکنند،
درختی ایستاده که بیش از آنکه یک گیاه باشد، نمادی از ادب، احترام و شرافت است.
درختی که مردمان بومیاش به آن دل بستهاند، نامش بلوت است؛ درختی که با طبیعت، با خاک، با نور و حتی با همسایهاش، قراردادی نانوشته دارد.
بلوت، فقط درخت نیست؛ یک منش است، یک جهانبینی است که اگر خوب گوش بدهی، در سکوتش حرفها دارد برای گفتن…
مسافت ایمن همسایگی؛ قانون نانوشتهی بلوتها
اگر پای در دل جنگلهای بلوت بگذاری، خیلی زود متوجه نظمی شگفتانگیز در چینش درختان میشوی.
آنها هیچگاه در هم نمیپیچند.
با فاصلهای حسابشده، در کنار هم قرار گرفتهاند، گویی هر کدام با احترام کامل به قلمرو دیگری، فقط به محدودهی خود بسنده کردهاند.
من نام این رفتار را «مسافت ایمن همسایگی» گذاشتهام؛
مرزی که نه به اجبار، بلکه با شعوری خاموش، رعایت میشود.
درخت بلوت، سایهاش را تا جایی میگستراند که سایهی دیگری آغاز نشود.
تابش نور برایش مهم است، اما مهمتر از آن رعایت حق همسایه است.
وقتی دو بلوت نزدیک به هم جوانه میزنند…
ممکن است از خود بپرسید:
اگر دو درخت بلوت از آغاز در فاصلهای نزدیک به هم رشد کنند، چه رخ میدهد؟
پاسخ این سؤال، از آن رازهای شگفتانگیز طبیعت است:
این دو درخت، وقتی به رقابت برای نور میرسند،
نه جنگ میکنند، نه یکی دیگری را حذف میکند.
بلکه، با عدالتی نانوشته، هر دو تصمیم میگیرند از سمتی که دیگری حضور دارد، رشد نکنند.
نهتنها این تصمیم را میگیرند، بلکه آنرا چنان دقیق و هماهنگ اجرا میکنند
که اگر از دور به آنها نگاه کنی، خیال میکنی فقط یک درخت پیش رویت است.
بلوتها، شاخ و برگشان را با گفتوگویی بیصدا مدیریت میکنند.
و این، اوج بلوغ درختیست که ریشه در فهم طبیعت دارد.
شاخهی متجاوز، محکوم به خشکیست
در دل این نظم و شعور، اگر شاخهای از درخت، از مسیر احترام خارج شود
و بخواهد وارد محدودهی همسایهاش شود، درخت او را میشناسد و با قدرتی خاموش،
همان شاخه را خشک میکند؛
چرا که قانون طبیعت را شکسته و نظم جنگل را برهم زده است.
این ادب، زیر خاک هم جریان دارد…
اگر خیال کردهاید این ماجرا تنها در سطح زمین اتفاق میافتد، سخت در اشتباهاید.
در دل خاک، در دنیای تاریک و مرموز ریشهها نیز همین ادب جریان دارد.
ریشههای درختان بلوت، حتی در رقابت بر سر آب و مواد معدنی،
مرزهای خود را میشناسند و وارد حریم هم نمیشوند.
گویی این درختان، نسخهای طبیعی از آن چیزی هستند
که ما انسانها به دنبالشیم:
زندگی در صلح، رشد در کنار هم، و احترام به حدود دیگری…
—
بلوت، آموزگاری بیکلام
در جهانی که رقابتها گاه کورکورانه میشود،
در میان انسانهایی که گاه از یاد میبرند حرمت را،
بلوت ایستاده؛ ساکت، متین، ریشهدار…
و به ما میآموزد که
میتوان رشد کرد، بیآنکه ریشهی دیگری را شکست.
میتوان بلند شد، بیآنکه بر شانهی دیگری ایستاد.
بلوت، آموزگار بیکلام ماست؛
درختی که اگر با دل گوش کنیم، از هزاران سخن بلیغتر است.
—
🟢 نویسنده: تحریریه سیروان پیگیر